مکتب و خبر ( رسانه "زرد" و راست های "دروغ")
روز خبرنگار _ در جمع خبرنگاران و فعالان رسانه ای _ نشست ( الگوی ارتباطی و ایدئولوژی رسانه)_ ۱۳۹۵
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام عرض میکنم خدمت برادران و خواهران عزیز، از تآخیری که داشتم عذرخواهی میکنم. وقت شریفتان را نمیخواهم با تکرار مکررات بگیرم در یک نگاه مختصری از زاویه بعضی از متون اسلامی به آن بخشی از مباحث خبری و خبرگزاری و خبررسانی که جنبه حقوقی و آن بخشی که جنبه اخلاقی دارند چند نکتهای عرض میکنم.
اساساً همه علوم انسانی، بویژه علوم اجتماعی، ارتباطات، رسانه، همه آنها تا آن سطحی که به بُعد تکنیکال و فنی مربوط هستند آنجا در جزئیات طبیعی است که پای مکتب به میان نمیآید اسلامی و غیر اسلامی مطرح نمیشود. از کجا به بعد، علوم انسانی و علوم اجتماعی از جمله بحث ارتباطات و رسانه هم تقسیم به اسلامی و غیر اسلامی میشود دقیقاً از آنجایی که با انسان مرتبط میشود. انسان و روابط انسانها ترکیبی از اخلاق و حقوق است هر فعل یا ترکی، که جنبه حقوقی یا اخلاقی پیدا کند به اسلامی و غیر اسلامی تقسیم میشود. اقتصاد اسلامی یعنی اقتصاد عقلانی – علمی، به علاوه حقوق و اخلاق. مسئله اصلی اقتصاد غیر اسلامی تکثیر ثروت و حفظ ثروت است منهای اخلاق، کاری به آنها ندارد لزوماً کاری ندارد – حالا نمیگویم هیچ کدام کاری ندارند – لزوماً کاری ندارند. سیاست هم همینطور است یعنی علوم سیاسی اسلامی و غیر اسلامی تفاوتش در این نیست که در یکی از عقل و تجربه سیاسی استفاده کنیم و در یکی استفاده نکنیم، خیر؛ در هر دو باید استفاده شود و الا اصلاً علم نیست تفاوت در این است که عقل و تجربه بشری در حوزه مدیریت قدرت در ذیل حقوق و اخلاق اسلامی و الهی باشد، یا نه بگوید سیاست از اخلاق جداست، اقتصاد از اخلاق جداست، سیاست از شریعت و از دین جداست، تمام بحث سر این تفکیک و ارتباط است. حالا برویم در حوزه ارتباطات و رسانه. ممکن است کسی بگوید که ارتباطات یک فرمولهای مشخصی دارد که دارد در دانشگاهها درس میدهند اسلامی و غیر اسلامیاش چیست؟ بله تا آنجا که دارد به من و شما فوت و فن مدیریت یک ارتباطات مؤثر، اثرگذار و جهتبخش را میدهد این مباحث عقلی – تجربی است اما از یک جایی به بعد یک مرزی بین عقلانیت با نفسانیت است. یعنی یک رسانه میتواند کاملاً اثرگذار باشد اما به جای عقلانیت مدل شیطنت، جلوی چشم آن قرار بگیرد فرمان دست رحمان نیست دست شیطان است! از این جا به بعد ارتباطات و رسانه هم به اسلامی و غیر اسلامی تقسیم میشود. هدف یک رسانه غیر اسلامی ممکن است کسب ثروت، قدرت، شهرت، جذب آگهی، جذب مشتری، ایجاد موج فشار روی تصمیمگیران، دستور در تصمیمسازی باشد منتهی بدون هیچ قید و شرطی! دوتا شرط را ندارد یکی این که چه میخواهیم یکی این که چطوری میخواهیم، برایش مهم نیست هرطور که شد! با شایعه، با تهمت، با تحریف، با دروغ، با جعل خبر، با مهم کردن یک خبر بیاهمیت، بیاهمیت کردن یک خبر مهم، برخورد گزینشی با اشخاص و با اخبار. برخورد گزینشی البته لابدی است چون همه اخبار را که همه نمیتوانند بیاورند طبیعتاً باید یک گزینشی کرد اما منشأ این گزینش چیست؟ هدف این گزینش چیست؟ رشد است یا به تعبیر قرآن غیّ است؟ این گزینش عادلانه است یا ظالمانه است؟ منصفانه است یا غیر منصفانه؟ اینجاست که بحث در حقوق و اخلاق و شریعت مطرح میشود. ما یک عالمه بحث داریم هم در فقه هم در اخلاق اسلامی که بزرگان به ما گفتند و محور آن خبر است. مثلاً تهمت، تهمت ذاتاً یک خبر است. افتراء، اینها جزو رذایل اخلاقی و محرّمات شرعی است کسی که چیزی نگفته یا کاری را نکرده او را بدنام کنیم برای کاری که نکرده، افتراء یک خبر است گزارش است. تهمت و بهتان همینطور. غیبت یک خبر است که بعد به آن شخصی که هدف قرار گرفته اجازه ندهیم از خودش دفاع کند این غیبت رسانهای میشود. غیبت محفلی طرف خودش نیست، یک دروغی راجع به آن میگویی یا اصلاً یک راستی میگویی که او اصلاً راضی نیست بگویی! غیبت رسانهای این است که یک چیزی را میگویی بعد اجازه نمیدهی از خودش دفاع کند جواب آن را منتشر نمیکنی، تحریف میکنی، تقطیع میکنی. شایعه؛ قرآن به انواع و اقسام مقوله شایعهپراکنی اشاره کرده است که شایعه چطوری توی دل یک جامعه را خالی میکند. مثلاً بگوییم آقا دشمن قوی است ما ضعیفیم آمدند! بدبخت شدیم! اینها همه محرّمات شرعیاند که همهشان از طریق خبر و گزارش اتفاق میافتد. غیبت، تهمت، شایعه، بهتان، افتراء، تحقیر، یک حرام اخلاقی است که به ما گفتهاند که از طریق همین گزارش و رسانه و خبر انجام میشود حتی تحقیرهای خبری و لسانی که بدون رسانه انجام میشود این هم گزارههای خبری است. تحریف، یک ارزشی را یک جوری معرفی و رسانهای بکنید که اصلاً معنیاش این نیست بلکه یک چیز دیگر است، تفسیر به رأی و... چقدر ما عناوین فقهی، اخلاقی و شرعی داریم که کاملاً به حوزه رسانه و ارتباطات مربوط است. ایجاد سوء ظن، یکی از محرّمات این است که جامعه همه علیه همدیگر بدگمان بشوند. سادهلوحی، از آن طرف. آمادگی برای فریب خوردن، سطحی بار آوردن افکار عمومی این هم یک کار رسانهای است و این هم یک مصداقی در مباحث شرعی، اخلاقی و حقوقی است. حالا سؤال: رسانه سکولار، رسانهای است که از دین تفکیک شده است تفکیک فقط دین از دولت که نیست، تفکیک دین از رسانه، تفکیک دین از خانواده، یعنی اخلاق و شرع و احکام و مسائل شخصی را وارد زندگی اجتماعی و عمومی و رسانه نکنید اینها مسائل علمی است، علمی است یعنی با شیطنت باشد یا عقلانیت. علم میتواند در خدمت نفسانیت قرار بگیرد یا عقلانیت. رسانه اسلامی رسانهای است که تمام تخصصها و فوت و فنهای عقلی، تجربی، تکنولوژیک همه فوت و فنهای پیچیده را بلد است یاد میگیرد آموزش میدهد و مهارت پیدا میکند اما همهاش در خدمت عقلانیت با رعایت حقوق و اخلاق است، با جدی گرفتن آخرت و ابدیت و احکام الهی است، با احترام به حقوق انسانها و به حریم آنهاست یعنی میفهمد ریختن آبروی یک انسان بیگناه مثل کشتن اوست. الفتنه اکبر من القتل؛ فتنه، از قتل بالاتر است. از آن طرف چقدر ارزشهایی داریم که تحقق آنها از طریق رسانه در جامعه اتفاق میافتد در رأس آن امر به معروف و نهی از منکر. یعنی چی؟ یعنی دعوت به ارزشها، دفاع از ارزشها، دفاع از حق، عدل، اخلاق، معنویت، دفاع از خانواده، دفاع از برادری، دفاع از استقلال وعزت و حمله به ضد ارزشها. نهی از منکر یعنی حمله کن، نگو به ما ربطی ندارد. نهی از منکر یعنی تهاجم قوی رسانهای. زیر آتش بگیر، افشایشان بکن و آبرویشان را ببر. امر به معروف، یعنی ایجاد خط دفاعی محکم برای دفاع از ارزشهای الهی، عدالت، انسانیت که مورد هدف قرار نگیرند، تضعیف نشوند و مسخره نشوند. خب این کارها را الآن به جز با رسانه چطوری میشود انجام داد؟ یک واجب بزرگ الهی است که از این طریق انجام میشود عبادت بزرگ است جزو فروع دین در ردیف نماز و زکات و حج، یکیاش امر به معروف و نهی از منکر است. بعد روایت از پیامبر(ص) داریم که فرمودند این از همهاش مهمتر است چون اگر این نباشد بقیه ارزشها همه بیدفاع میشوند یک مرتبه یک شانتاژ رسانهای در داخل و خارج، جنگ روانی و جنگ نرم و جنگ رسانهای راه میافتد و کل اینها کوبیده میشوند و از اینها دفاع نمی شود اما اگر امر به معروف و نهی از منکر، یعنی حمله به جبهه دشمن فرهنگی و دفاع از خطوط فرهنگی جامعه و انقلاب، اگر این باشد بقیه ارزشها حفاظ و دفاع دارند و دچار ریزش نمیشود. این که باشد بقیه حفظ میشود و اگر این نباشد بقیه نمیمانند. پیامبر(ص) فرمودند اگر در جامعهای... امر به معروف و نهی از منکر یعنی انتقاد و پیشنهاد، نهی از منکر یعنی انتقاد و امر به معروف یعنی پیشنهاد، انتقاد علیه جنبههای منفی، پیشنهاد جنبههای مثبت آن هم نه فقط در قالب خواهش حتی میرود در قالب امر و نهی، یعنی باید مطالبه کنیم نه این که خواهش میکنم مسئولین محترم لطفاً این کار را بکنید! او هم بگوید خیلی ممنون خواهش کردی حالا برو دنبال کارت! بله خواهش کردم ولی حالا مطالبه میکنیم ما همهمان از طرف خداوند مأمور هستیم و از طرف مردم هم وکیل هستیم ما چشم و گوش مردم هستیم و از طرف خداوند موظف هستیم که نظارت کنیم. خیلی از مفاسدی که در جامعه ما و در بعضی از مسئولین ما هست اگر امر به معروف و نهی از منکر درست انجام میشد این اتفاقات نمیافتاد. محافظهکاری، ملاحظهکاری، تبعیض، باندبازی، ساخت و ساز، ترس، وقتی که اجازه میدهی اینها بیایند اسمش را حالا میخواهی دفاع از نظام بگذاری یا هر چیزی، اسم اینها دفاع از نظام نیست اینها تضعیف نظام است. مثل این که یک بدنی یک جاییش مریضی پیدا میکند مثلاً الآن شما مشکل فشار خون داری، این تضعیف است آبروی این فرد میرود، نخیر، آقا این تقویت است باید بگویی فشار خون داری چربی داری که بروی این را درستش کنی. دو گروه دنبال زخم در پیکر فرد یا جامعه میگردند، یکی مگسها و حشرات موذی هستند که آنها دنبال زخم میگردند یا دشمن شما میگردد ببیند کجای شما زخم است روی آن نمک بپاشد. آزارتان بدهد. یکی هم بهترین دوست تو دنبال زخم تو میگردد. بدترین دشمن برای صدمه زدن، بهترین دوست برای علاج. در روایات ما و قرآن شریف میگوید آن کسی که تو را دوست دارد میآید عیبهای تو را، عیبهای خانواده و عیبهای جامعه را میگوید بعد راه حل هم میدهد کمکتان هم میکند نمیخواهد تحقیرتان کند، نمیخواهد مسخرهتان کند، آداب امر به معروف و نهی از منکر را به نظر من باید در دانشکدههای ارتباطات و روزنامهنگاری آموزش بدهند بلد نیستند. احکام رسانه، فقه رسانه، اخلاق رسانه را بلد نیستیم، راجع به همه مشاغل ما اییننامه در آیات و روایات داریم. اینها درست آموزش داده نمی شود. همانطور که میگویند سوگندنامه پزشکی، همه رشتهها سوگندنامه دارد تازه برای پزشکیاش را هم که خیلیها رعایت نمیکنند آن سوگندنامهشان ناقص است. چیزهای خیلی مهمتری هم هنوز هست. ما برای راننده وسایل عمومی سوگندنامه داریم یعنی شرایط حقوقی اخلاقی دارد، که حقوق دیگری را چطور احترام بگذار و حقوق خودت را چطور حفاظت کن. اینها بحث نمیشود. خانواده دارد. وقتی در فقه و اخلاق ما آداب دستشویی رفتن دارد یعنی دستشویی رفتن هم مانیفست دارد آن هم یک اصول و راهنمایی دارد حتی آن را هم دو جور میشود رفت، سر سفره غذا خورد و رفت دستشویی، یکی روش مؤمنانه و انسانی است که همان هم ارتباط با فلسفه خلقت داشته باشد یکی هم که مثل حیوانات سر سفره یا دستشویی برویم. ارتباط آن با فلسفه خلقت انسانی تو قطع است. روزنامهنگاری هم همین طور است. میشود به هر چیزی فقط به عنوان یک شغل نگاه کرد که کاملاً نگاه مادی است، حتی شغل آخوندی و روحانیت. بنده طلبه هستم اگر به شغل طلبگی به عنوان شغل نگاه کنی این هم مادی میشود اما اگر کسی دارد در اداره فاضلاب زحمت میکشد ولی یادش هست به خدا و به انسان میاندیشد حق و اخلاق سرش میشود او در حال عبادت است کسی که دارد زیر یک مریض را پاک میکند در حال عبادت است دارد یک خیابان را جارو میکند او مشغول ذکر است. روزنامهنگار و رسانه، یک وقت میگوید چه کار کنم مشهور بشوم؟ با دست انداختن، با مسخره کردن، با تحریف، با انواع این محرّمات شرعی. اینها را باید در دانشکدههیا ارتباطات به ما آموزش بدهند. در دانشکدههای پزشکی به پزشک همه چیز یاد میدهند الا این که تو به عنوان یک پزشک مسلمان باید چگونه با مریض خود رفتار کنی؟ تجارت کنی؟ او کالای تجاری است یا او امانت خدا و خلیفهالله است؟ فرق پزشکی اسلامی و پزشکی دنیوی همین است فرقش همین است که او اخلاق الهی و حقوق الهی باید سرش بشود یا نمیشود؟ آن اصالت سود است این اصالت حق است همه شغلها همینطور است اهل دنیا و اهل آخرت داریم روزنامهنگار اهل دنیا و اهل آخرت داریم، پزشک هم همینطور است یعنی آن کس که راست میگوید و آن کس که دروغ میگوید.
ما این همه بحث در فقهمان داریم راجع به خبر واحد، که اگر یک روایت را خبرگزار و خبرنگار او فقط یک نفر بوده با این خبر چه کنیم؟ یک عالمه شرط میگذارند که کنار آن این باشد آن نباشد. بحث مهمی در قرآن داریم بحث خبر فاسق! این ولیدی که توی آن فیلم امام علی دنبال قطام بود، این ولید یک خبر دروغی آورد از یک قبیلهای، آنها گفته بودند زکات فلان، آنها یک چیز دیگری گفته بودند این آمد منتقل کرد با آن قبیله خردهحساب داشت که بله اینها گفتند ما دیگر مالیات نمیدهیم ما برای براندازی شورش کردیم ما دیگر قبول نداریم. خب یک عده از مسلمین گفتند که خب روشن شد پس محارب هستند شمشیر کشیدند گردن کلفت هستند جواب شمشیر، شمشیر است. خب آیه نازل شد که «إذا جائکم فاسق بنبأ» اگر یک آدم فاسقی یک خبری آورد «فتبیّنوا» روشنگری کنید، تحقیق کنید، همینطوری فِرتی خبر! الآن چقدر تصمیمات فِرتی گرفته میشود در جامعه بر اساس یک خبر، خبر آدمهای فاسق، مخصوصاً در این فضاهای مجازی که اصلاً دیگر راست و دروغ معلوم نیست. یک زمانی من اینها را نگاه میکردم میگفتم احتمالاً 80 درصد اینها درست است الان دیگر نگاه میکنم میگویم دیگر 80 درصد اینها غلط است. حتی رسانههای رسمی ما، تجربه خودم را عرض میکنم مکرر دیدم رسانههایی که با این افکار مخالف هستند، تهمت، دروغ، تحریف، تقطیع، شایعه، برخورد گزینشی، درست خلاف حرفی را نقل کردن. رسانهها و دوستانی که همفکر هستند اکثرشان در اغلب موارد، حدس میزنم که در مورد چیزهای دیگر هم همینطور است، 80 درصد گزارشهایی که از آن جلسات به رسانهها میآید ربطی نداشته به آن چیزی که ما گفتیم بعد گاهی تفاوت کلمات را نمیفهمند درست آموزش نمیدهند، که آقا این کلمهای که این شخص گفته با این کلمهای که تو به جای آن میگذاری، اصلاً معنا را عوض کرد، او میگوید بعضی، تو بعضی آن را برمیداری معنا به ضد خودش تبدیل میشود! بعد اصلاً در یک ساعت صحبت، تو داری گزینش میکنی کجا را داری گزینش میکنی یک حرف درجه 2 بیاهمیت یا شوخی جلسه را به عنوان تیتر خبر میگذاری ولی اصل مسئله اصلاً نمیآید! یعنی میشود خبر دروغ نداد راست گفت ولی کاملاً تحریف کرد. این تخصصی است، بنده هم سابقه کار رسانهای و مطبوعاتی دارم. مجله داشتم، کتاب نقد را منتشر میکردم، کار با کلمات را بلدم و بازی با کلمات را بلد هستم، بلدم شوخی با کلمات را، و بلدم جنایت با کلمات را، اینها را همه را بلدم یا سهلانگاری با کلمات، کلمات مثل مواد منفجرهاند، اگر غلط آنها را کار بگذاری ساختمان را پایین میریزد، جنگ بین اقوام راه میاندازد، خانوادههایی را متلاشی میکند، جنگ نژادی و جنگ مذهبی راه میاندازد! میتواند خبر و گزارش و کلمات طوری باشد که یک مرتبه الگوی مصرفشان را اصلاح کنند. یک ملت اسرافگری مثل ما کمتر ملتی در جهان در شرق و غرب عالم هست که به اندازه ملت ما اسراف میکند همه ملتهای غیر مسلمان را هیچ کدامشان را ندیدم که مثل ما مصرف کنند، هیچ کدام! اصلاً مرض مصرف داریم! دومین مصرف کننده دارو در جهان بعد از چین هستیم. حالا او یک و نیم میلیارد جمعیت دارد ما نمیدانیم چه کار میکنیم! چندمین مصرف کننده لوازم آرایش در دنیا، اولین مصرف کننده چی در دنیا! ما آمریکا و روسیه سه مصرف کننده اصلی گاز در جهان هستیم. حالا آمریکا و روسیه با آن جمعیت و وسعت و اقتصادشان، ما با این جمعیتمان، رکورد زدیم! خب این رسانهها هستند که میتوانند یک الگوی مصرف را در جامعه خراب کنند یا احیاء کنند. روابط اجتماعی را، رسانههای ما از صدا و سیما، رسانههای تصویری، صوتی تا مطبوعات تا فضای مجازی، اینها میتوانند آمار طلاق را بالا و پایین ببرند، بردند! یک مرتبه یک چیز بیاهمیت را میتوانی یک چیز مهم درجه یک بکنی و یک چیز بسیار مهمی را اصلاً از کنار آن رد میشوند. خبرگزاری یعنی گزینش! چه چیزی را گزینش میکنید؟ چرا؟ از این جا به بعد است که اسلامی و غیر اسلامی معنا پیدا میکند. چون از این جا به بعد است که عقلانیت، راهش از نفسانیت جدا میشود، اخلاق راهش از بیاخلاقی جدا میشود، شریعت راهش از دینگریزی جدا میشود. از این جا به بعد رسانه اسلامی و غیر اسلامی داریم. و این مبحث بسیار مهم است. این بحث خبر فاسق، خبر واحد، شایعه، حتی تأثیر خبر در مسائل اجتماعی و سیاسی، مثلاً در روایت داریم سه نفر آمدند پیش امام(ع) میگویند آقا وضو چطوری بگیریم؟ امام(ع) به یکی میگوید برو در مسجد جامع ببین هرطور همه وضو میگیرند تو هم وضو بگیر به یکی میگویند به همین سبکی که شیعه وضو میگیرد وضو بگیر. به نفر سوم میگویند که برو فلانجا از فلانی بپرس مثلاً از ابوحنیفه بپرس. بعد یکی از اصحاب میگوید آقا ببخشید یک سؤال کردند سه جور شما گزارش دادید، سه تا خبر راجع به احکام شرع دادید کدامش است؟ فرمود بله، اینها سهتا سؤال کردند نه یک سؤال. ظاهرش یک سؤال بود این بنده خدایی که بهش گفتم برو دم مسجد هرطور بقیه وضو میگیرند وضو بگیر این یک آدمی است که عقل اجتماعی و سیاسی ندارد، همین الآن به او بگویم اینطوری وضو بگیر میرود وسط خیابان اینطوری وضو میگیرد بعد میگیرند او را میزنند. میگویند رافضی است این باید به همین سبک بگیرد، باید تقیه سیاسی کرد، یعنی خودت را در معرض ضربه وقتی که لازم نیست قرار ندهی. آن کسی گفتم اینطوری وضو بگیر او واقعاً میخواست عمل کند عقلش هم زیاد است و به همین سبک میخواست ببیند حکم شرعیاش چیست به او گفتم. به او که گفتم برو از فلانی بپرس چون با او رابطه دارد و رفیق اوست این وقتی که آنجا برود کمترین فایدهاش این است که آن شخص که فکر میکند ما را دشمن حساب میکند نگاهش کلاً به مسئله عوض میشود از جبهه دشمن به جبهه دوستان میآید چنانکه آمد. آن فرد میپرسد که واقعاً جعفربنمحمد (یعنی امام صادق(ع)) واقعاً او گفت که از من سؤال کنی که چطوری وضو بگیری؟ گفت بله آقا ایشان شما را معرفی کرد. گفت به به چه امام صادق خوبی شد! ببین خبر اینطوری است. تقیه چیست؟ تقیه یعنی مدیریت خبر، منتهی نه بر اساس منافع مادی خودت، بلکه بر اساس اصول و مصلحت عقلانی، نه منفعت نفسانی، منافع نفسانی دنیاگرایی است رسانه غیر اسلامی است اما مصلحت عقلانی، خب الآن خیلی اتفاقات در جامعه میافتد مگر همه را باید خبری کرد؟ مگر همه واقعیتها را باید گفت؟ اصلاً نه همه را میشود گفت، و نه باید گفت. شما بین اتفاقات هر روز مگر گزینش نمیکنید، میلیاردها اتفاقات در روز میافتد که اصلاً من و شما نمیدانیم بعد چندصدهزار اتفاق میافتد که اینها قابل رسانهای شدن است دیر یا زود یا در رسانههای دیگر هست. ولی شما در روز مثلاً پانصدتا خبر میخواهید بدهید و میتوانید بدهید. پس شما از بین نه فقط واقعیات، بلکه از بین اخبار هم گزینش کردید. آیا کار درستی کردید یا نادرست؟ آیا کار لازم بوده یا اختیاری؟ اولاً اختیاری نیست، چاره دیگری ندارید، اما آن چیزی که اختیاری است از آنجا به بعد خبرگزاری اسلامی یا غیر اسلامی، انسانی یا غیر انسانی میشود از آن لحظهای که اختیارش با توست چه چیزهایی را گزینش میکنید و چرا؟ این که میگویند اخبار زرد و نشریات زرد، برای چه میگویند زرد؟ آنها هم خبر است واقعی است ولی این خبر ارزش خبری شدن ندارد، این جامعه را رشد نمیدهد جامعه را سرگرم مسائل پیش پا افتاده میکند رقابت، حسادت، کدورت و انواع مشکلات بوجود میآورد. به این معنا 80 درصد اخبار جهان زرد هستند منتهی آنها زرد اجتماعی است اینها هم زرد اقتصادی، زرد سیاسی است ولی همه زرد هستند و تویزرد از آب درآمدهاند و میآیند. پس تفاوت این است که گزینش خبر باید به چه نحو باشد؟ و بعد، هدف تو چیست؟ کدام بخش از واقعه را دارید برجسته میکنید؟ شما بهتر از من میدانید تیتر زدن یعنی مهندسی افکار عمومی، یعنی مدیریت رفتار اجتماعی، میشود از یک خبر یک پاراگراف، از یک بند مطلب با 6تا جمله، میشود واقعاً 20تا تیتر درآورد. اقلاً از 6 تا جمله میشود 6تا تیتر درآورد ولی هر کدام را بزنی پیام و جهت خبر و گزاره کلاً عوض میشود و اثر آن هم عوض میشود. از همین جلسه چندتا خبر میشود تهیه کرد با جهتگیریهای متناقض، شما بلدید من هم بلدم، میدانم از همین جلسه میشود ده تا گزارش خبری تهیه کرد نتیجه یکیاش این باشد که یک اتاق توطئه بوده، یکیاش این بشود که یک مشت آدم الکی خوش همینطوری با هم نشستند حرفهای الکی با هم گفتن و شنیدن! یکی این باشد که یک بحث عمیق در حوزه فلسفه رسانه صورت گرفت، یک بحث این باشد که این به انتخابات ربط داشت، یکی میگوید این به مسائل بعدی ربط دارد، هیچ کدام هم صددرصد دروغ نیست هر کدام سهمی از راستی و درستی میتواند داشته باشد. چه کسی تصمیم میگیرد چه گزارش خبری تهیه بشود و چه گزارش خبری در ویترین بیاید و چه تیتری زده شود؟ خب معلوم است خبرگزاری، خبرنگار، رسانهچی، مسلمان و غیر مسلمان با تقوا و بیتقوا باسواد و بیسواد اینجاها خودش را نشان میدهد، حتی ممکن است آدم خوبی باشد ولی بیسواد است یک گزارش درست از یک جلسه نمیتوانند بدهند. کلمات خودش، ذهنیات خودش، خواستههای خودش، اصلاً او یک چیز دیگری میگوید این یک چیز دیگری میشنود. این یک تخصص مهمی است که چگونه بتوانی یک کتاب را در ده صفحه خلاصه کنی، به نظر من اینها جزو آموزشهای واجب خبرنگاری است. چطور یک ساعت صحبت را در قالب یک صفحه طوری بیاوری که واقعاً روح مطلب را گفته باشی. اینها سواد میخواهد. علاوه بر این که حُسن نیت و صداقت میخواهد. یک شوخیای در یک جلسهای کرده، کل حرفها را تحت الشعاع آن شوخی قرار دادن! یک جمله شوخی کند مثلاً مرده شور کی را ببرند! این شده تیتر ثابت، همه جا پر شده از این، بعد که میخواهند کسی را معرفی کنند میگویند همان که فلانی گفته مردهشور فلان! تا آخر دنیا میگویند! اینها مرض است بیماری در رسانه است. بیعدالتی در حوزه حقوق است. غیر اخلاقی در حوزه مباحث اخلاقی است. بنابراین خیلی طعمه جلب کنندهای برای سیاسیون جهان است. سیاست، قدرت است قدرت منهای اخلاق، یا به علاوه اخلاق، قدرت تابع شریعت الهی، قدرتی که واجب و حرام دارد و آن که ندارد. رسانه لیبرال واجب و حرام ندارد. هر کاری از دستت برآمد در سبک رسانه لیبرال میتوانی بکنی، ببینی سود و منافع دارد یا نه؟ اگر لازم شد آبروی این را بریز، مسخرهاش کن، به او دروغ ببند، شایعه بیخود پخش کن، تهمت بزن، حقیقت بزرگی را ندیده بگیر. اصلاً انگار چنین اتفاقی نیفتاده، کتمان کن، سگ رئیس جمهور آمریکا چه رنگی است؟ این میشود تیتر اول! مریض شده یا نه، ادرارش را به موقع کرده یا نه؟ این میشود تیتر اول اخبار جهان! آن طرف یک مرتبه 7-8 هزار نفر در کردستان با بمب شیمیایی در ظرف چند دقیقه تلف شدند در هیچ رسانهای نیامده! این گزینشی است. اسرائیلیها صهیونیستها رفتند خانه فلسطینیها را خراب کرده به ناموس او تجاوز کرده، کشته، شکنجه داده اینها بایکوت و تحریم میشود! یک مرتبه یک بچه فلسطینی آمده در برابر این همه جنایت یک سنگ به طرف اینها پرت کرده، این سنگه را در فیلمها نشان میدهند که آی سنگ زدند! بچههایشان هم روانیاند! بچههایشان را وحشی تربیت کردند، بچههایشان هم عقدهایاند. این خبر است، این صحنه درست است راست است دارد سنگ میزند بقیهاش را چرا نمیگویید؟ گفت طرف از آبشار خیلی بلندی شیرجه زد به او جایزه دادند بعد به او گفتند که چطوری شیرجه زدی این را بگو مدال طلا و جایزه میدهیم، اینها را نگویید که چطوری؟ بگویید چه کسی من را هُل داد؟ خب هُل میدهی، اذیت میکنی، آن یک واکنشی نشان بدهد میشود تروریزم! خشونت، دیوانه، عملیات اتتحاری! خب بله معلوم است که کسی که این کار را میکند اگر مقدمه آن را نگویی، دیوانه است، معلوم است دیوانه است چرا نمیگویی این چرا این کار را کرد؟ گفت آقا چطوری توانستی این داد به این بلندی بکشی، گفت تو بگو چطوری به این محکمی توی سر من زدی تا من بگویم چطوری داد به این محکمی زدم؟ صدای دادش را پخش میکنی توی سرش زدن را توی خبر نیست یا از کنار آن رد شدی. خب وقتی شما میبینی یک کسی یک دفعه داد میزند خب میگویی این دیوانه است! این روانی است. بله روانی است، برای این که واقعیت را گزینشی برخورد کردی.
اینقدر این مسئله رسانه و خبر و خبرگزاری حساس است دقیق است، اینقدر میتواند به حق و باطل، به عدل و ظلم، به اسلامی و غیر اسلامی تقسیم شود، طرف مستضعفین باشد یا مستکبرین، که شاید هیچ چیز دیگری تا این حد اثر نداشته باشد. من چندتا آیه و حدیث برای شما عرض کنم و اهمیت این مسئله را بگویم، به یک معنا باید گفت حدیث خبر است، تأویل حدیث، توضیح خبر، محتوا و باطن خبر است. این که پیامبران، یوسف(ع) خطاب به خداوند عرض میکند «رب قد آتیتنی من الملک و علمتنی من تأویل احادیث» خدایا دو چیز مهم به من عنایت کردی یکی مُلک، حاکمیت و قدرت سیاسی؛ و یکی هم تأویل احادیث یعنی باطن خبر را درست دیدن و درست تعبیر کردن حالا آن خبر ممکن است خواب باشد یا بیداری. یعنی اینقدر مهم است که این مسئله تأویل احادیث و تحلیل خبر را در کنار مُلک، یعنی اصل حاکمیت و قدرت سیاسی قرار میدهد و میگوید خدایا دو فرصت مهم به من عنایت کردی، من این دوتا را در مسیر تو و در مسیر خدمت به بشر به کار میاندازم.
نکته دیگر؛ از طریق نوع کار فرهنگی میشود یک نسل را متلاشی کرد میشود یک نسل را احیاء کرد. این حرفهایی که مسئولین میزنند از جریانات مختلف، هر صحبتشان که بوی تحقیر این ملت را میدهد، که ما نمیتوانیم شما نمیتوانید، آنها قویاند ما ضعیفیم، آنها خوشبخت هستند ما بدبخت هستیم! زبان انگلیسی از زبان فارسی بهتر است، و... اینها ظاهرش خبر است باطنش مثل دینامیت عزت یک نسل را متلاشی میکند و جامعه را نابود میکند. بعضی ازاینها نادان هستند آنهایی که به آنها خط میدهند حساب شده هستند، اینها سواد درستی ندارد بیکارند همهاش باید سخنرانی کنند، لذا این که ببینند این چیه؟ چی باید نوشت؟ این خبر این گزاره، از دهان تو، از دهان من، معنیاش در جامعه چیست؟ تا آن خبر و رسانهای که به یک ملت شجاعت میدهد، هویت میدهد. امام(ره) از اول میگفت بگویید ما میتوانیم. امام(ره) در وصیتنامهشان میگویند اگر گفتید ما نمیتوانیم واقعاً دیگر نمیتوانید. اگر میخواهید بتوانید بگویید ما میتوانیم و باور کنید! یک کسانی مدام رسانهها بگویند ما نمیتوانیم شما نمیتوانید، خب اینها در جامعه آثار دارد. یک ملت را ذلیل و ضعیف میکنید، بیشخصیت و بیاراده میکند، تسلیمپذیر، و این که به یک ملتی قدرت و عزت بدهید.
در قرآن کریم تعبیر جالبی است این کار رسانه، جهاد فرهنگی و جهاد رسانهای است، جهاد مقدس است. قرآن میفرماید بعضیها میآمدند پشت جبهه در مدینه، طوری خبر پخش میکردند شایعه و حرف این طرف و آن طرف میزدند که هرکس در این جلسات مخاطب آنها بود از دشمن میترسید میگفت ما ضعیفیم ما بدبختیم، آنها خوب هستند! "مُرجفه"، این تعبیر که طوری خبر رسانی و اطلاع رسانی و شایعه پخش کن که بترسند و توی دل همه را خالی کنی. یک وقتی هم هست که یک رسانهای به یک ملتی قدرت و هویت میدهد. خداوند در قرآن راجع به مجاهدین و کسانی که مشغول جهاد هستند – حالا شما هم مشغول جهاد فرهنگی و رسانهای هستید – میفرماید: «وَلَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ» میفرماید آنهایی که در حال مبارزه هستند از این ملت و شرف ملت و از حق دفاع میکنند – خواهش میکنم در کلمات قرآن دقت کنید چون قرآن هیچ کلمهای از قرآن را نمیشود به جای آن کلمه دیگری گذاشت نه میشود آن را کم کرد یا زیاد کرد یا به جای آن کلمه دیگری گذاشت – یعنی هر کلمهآی حساب شده است – میفرماید آنهایی که در مسیر حق مبارزه میکنند «یَغِیظُ الْکُفَّارَ» هر قدمی که بردارند و دشمن را عصبانی کنند «وَلَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلًا» و هر گامی که بتوانند پیشروی کنند و یک ضربهای به دشمنان حق بزنند و جبهه حق را ولو یک گام جلو ببرند و تقویت کنند «إِلَّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ » مگر این که برای آن ها به ازای هر تک تک اقدامات عمل صالح نوشته میشود. این شامل جهاد فرهنگی و رسانهای هم میشود. هر خبری، هر تحلیلی، هر گزارشی تهیه کنید در مسائل اقتصادی، فرهنگی، خانواده، سیاسی، سیاست خارجه، هنر، سینما و مسائل مختلف، که این جبهه حق را یک گام جلو ببرد و جبهه باطل را یک گام مجبور به عقبنشینی کند و یا عصبانیشان کند، « یَغِیظُ الْکُفَّارَ» عصبانی بشوند و تو را فحش بدهند برای تو یک عمل صالح حساب میشود. دشمنان خداو حق را عصبانی کن. البته با مسیر درست.
یک تعبیر دیگر؛ قرآن در مورد جهاد میفرماید «وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ» (نساء/104) تألمون و یألمون را با الم، یعنی درد، میفرماید که وسط درگیری سست نشوید، شما یک چیزی میگویید آنها هم یک چیزی میگویند، یک چیزی میگویید و یک چیزی هم میخورید، وسطهایش سست نشوید، نترسید، نگو آقا به آبروی من حمله کردند، من را فحش میدهند، شایعه درست کردند، تهمت میزنند، نگو، نترس «لاتهنوا» سست نشوید ادامه بدهید این مسیر را، و بدانید اگر به شما رنجی رسید حداقلش این است که به آنها هم رسیده! شما اگر خوردی یکی هم زدی. دشمن از این جهت وضعش از تو بهتر نیست ضربه زدی ضربه خورده، ولی تو از او وضعت بهتر است چون تو از خداوند پاداش خواهی داشت ولی او نخواهد داشت. بله در دعوا و در جنگ شیرنی و حلوا پخش نمیکنند در دعوای رسانهای هم همینطور است همه رسانهها مشغول دعوا هستند بعضیها دعوا برای دنیا میکنند بعضیها هم دعوا برای آخرت و حق میکنند. و الا همه درگیر هستند همه دوست و دشمن دارند منتهی بعضیها اکثراً دوست و دشمنهایشان بر اساس منافعشان است. مؤمن جبهه ایمانیاش، دوستی و دشمنیهایش بر اساس حق است نه منافع. این تعبیر که «قاتلوهم حتی لاتکون فتنه» که قرآن میفرماید با آنها نبرد کنید تا دیگر فتنهای نباشد یک بخش مهمی از این فتنه، فتنههای رسانهای است اصلاً امروز اصلش این است. از فضای مجازی تا سینما، رسانه، روزنامه، خبرگزاری، سایتها، دشمن جبهه تشکیل داده است. دارد به ارزشهای انسانی و الهی حمله میکند باید با آنها درگیر شویم و با آنها «قاتلوهم» نبرد کنیم، منفعل نشویم وا ندهیم «حتی لاتکون فتنه» اینقدر شفاف و دقیق عمل کنید و ضربه کنید تا دیگر فتنهای نماند، اینها را از عرصه جامعه حذف کنید، نگذارید گفتمانسازی کنند، نگذارید افکار عمومی را در اختیار بگیرند، این را یک جبهه نبرد تلقی کنید «و یکون دین کله لله» تا میتوانید مکتب حق و دین خدا را گسترش دهید تا حاکم شود.
هدف رسانه اسلامی چیست؟ همان تعبیری که سیدالشهدا(ع) به کار بردند. فرمودند من برای قدرت و ثروت و منافع شخصی نیستم، «إنه خرجت لطلب اصلاح فی امت جدی» امت جدم مسلمین دارند فاسد میشوند، حکومت فاسد شده است من برای اصلاح مفاسد قیام کردم. «إن أرید إلا » هیچ هدفی جز امر به معروف و نهی از منکر ندارم. حمله به ضد ارزشها و دفاع از ارزشها. اینها سرفصل رسانه مسلمان و رسانه انقلابی باید باشد. خداوند میفرماید که آنان که میدانند با آنان که نمیدانند مساوی نیستند. سؤال میکنند چه را میدانند و چه را نمیدانند؟ جواب: هر چیزی را. در هیچ رشتهای عالِم و جاهل مساوی نیستند. تا در مورد اصل فلسفه خلقت «قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون» از آنها بپرس شما فکر میکنید آنهایی که میدانند با آنهایی که نمیدانند مساویاند؟ نه ارزششان مساوی است نه وظایفشان مساوی است. آنهایی که میدانند مسئولترند. اهل رسانه باید از بقیه مردم داناترند و الا چه چیزی را دارید به مردم یاد میدهید؟ مطالعات اسلامی، مطالعات عمومی، ضریب هوشیاش، قدرت و مهارت رسانهای، باید یک چیزی بیشتر از مردم داشته باشید و الا چه چیزی دارید به من میگویید؟ من مصرف کننده رسانه شما، شما تولید کننده، چه چیزی بیشتر از من داری که داری به من میگویی؟ این سواد رسانهای، و علم و آگاهی، بسیار مهم است. و آنقدر رسانه مهم است که حضرت موسی(ع) قرآن میفرماید، میدانید بیشترین پیامبری که نامش در قرآن آمده و از او سخن گفته شده حضرت موسی(ع) است. من احتمال میدهم یک علتش این بود که ایشان نخستین پیامبری است که تمدنسازی و امتسازی کرد. هجرت و مهاجرت داد امتی را، امتسازی کرد. این دعایی که منبریها همیشه اول دعایشان میخوانند چه گفته؟ دقیقاً یک دعای رسانهای است «رب شرح لی صدری» رسانه اسلامی اینطوری است مثل انبیاء. 1) شرح صدر؛ این سینه من تنگ نباشد حقیر نباشد، بزرگ باشد به چیزهای کوچک نه بچسبم نه دل ببندم. شرح صدر داشته باشم من میخواهم با مردم حرف بزنم و آگاهی بدهم. رسانه دارد جامعه را هدایت میکند یا به سمت نار، یا به سمت نور. پس یک) خدایا به من مأموریت دادی با بشریت حرف بزنم با بنیاسرائیل سخن بگویم، با دشمن با فرعون حرف بزنم، «شرح لی صدری» سعه صدر داشته باشم زود خسته نشوم و زود احساس نکنم به آخر خط رسیدم نگویم دشمن زیاد است ما کم هستیم، ولش کن! دیگر شعار انقلابی ندهیم. مقاومت داشته باشم. 2) «و یسّرلی أری» خدایا این کار بزرگ را بر من آسان کن، خیلی سخت است. من دارم وارد یک نبرد بزرگ میشوم من را کمک کن. حالا آن بُعد که خیلی رسانهایتر است 3) «واحلل عقده من لسانی» خدایا گرههای زبانی من را باز کن. چون من میخواهم با مردم با بشریت و بنیاسرائیل حرف بزنم، من را کمک کن که درست حرف بزنم، درست حرف زدن. 4) «یفقهوه قولی» هدف از رسالت من که به من مأموریت دادی بروم درگیر شوم، حرف بزنم، هدف چیست؟ «یفقهوه قولی» یفقهوه، فقه، یعنی فهمیدن. سخن من را درست بفهمند. این یعنی دعای رسانهای بعد برای همین قضیه، ایشان میگوید من احتیاج به کمک دارم باز آنجا هم دقت کنید میفرماید «وجعل لی وزیرا من اهلی» وزیر یعنی همکار، همدست، یک رفیق راه، یک همرزم میخواهم «من أهلی» از نزدیکان خودم و از کسانی که اهل همین دین و مکتب است و من میشناسم او را و با من کار کرده است «هارون أخی» برادرم هارون. حالا «اشدد بی ازری» قدرتم را با او تقویت کن، من میتوانم محکم و قوی عمل کنم «وأشرکه فی أمری» او را در این کار بزرگ شریک قرار بده من با او با مشارکت همدیگر برویم. بعد مثالی که در روایات ذکر و اشاره میشود این است که او قدرت رسانهای و سخن گفتن با افکار عمومیاش از من هم بیشتر است یا حداقل میتواند کمک کند. باز رسانه، تفاهم درست با مردم، با مشرکین درست حرف زدن و با دوست و با دشمن درست حرف زدن، و جهاد فرهنگی و جهاد رسانهای، نقش آن اینقدر مهم است که من یک روایت هم از امام صادق(ع) خدمت شما بگویم. اشاره میکنند به «مرابطون» میفرمایند آنهایی که آگاهیهای بیشتری دارند اطلاعاتی دارند که باید به بقیه برسانند جامعه را از حدود الهی و از حقوق خودشان و از حقالناس و از حقالله آگاه کنند، و دشمن شناسی به مردم آموزش بدهند وضعیت عدالت اجتماعی را برای مردم بگویند، با منکرات در حوزه اقتصاد، سیاست، هنر، با همه جا با روش درست دربیفتند. امام صادق(ع) یک تعبیری دارند میفرمایند «مُرابِطونَ فی الثَّغرِ...» اینها مرزدارانی هستند که هرجا جبهه فکری فرهنگی امت، شکاف برداشت سوراخ شد اینها سریع خودشان را میرسانند و میبندند و خط را دوباره بازسازی میکنند «الّذی یَلی إبلیسَ وعَفاریتَه...» اینها زود تعیین میکنند که ابلیس و افریتههایش شیطان و جبهه شیاطین کجا را هدف گرفتند؟ حالا این تا جایی که به شما مربوط میشود من در حوزه طلبگی و کارهای درس و مشق خودم و شما در حوزه کارهای رسانهای و کار خودتان، همه ما هر کدام در یک سطحی باید این مسئولیت را داشته باشیم «مُرابط» یعنی مرزبان، سنگربان، مواظب هستند کجای خاکریز شکاف برداشت، شیاطین کجا را هدف گرفتند احساس میکنند ما آنجا ضعیف هستیم حمله کردند بعد میفرماید «یَمنَعونَهُم عَنِ الخُروجِ عَلی ضُعَفاءِ شیعَتِنا، وعَن أن یَتَسَلَّطَ علَیهِم إبلیسُ وشیعَتُهُ» شیعههای ما خیلی آدمهای خوبی هستند منتهی بعضیهایشان ضعیف هستند عوام مردم معمولیاند، با یک شایعه یک مرتبه باور میکنند، با یک تحلیل غلط، خبر دروغ تحت تأثیرشان قرار میدهد یک مرتبه یک کسی یک چیزی میگوید از این طرف یک چیزی میگوید از بیرون یک چیزی میگوید از داخل یک چیزی میگوید تحت تأثیر قرار میگیرند بازی میخورند حتی در عمل به نفع دشمن عمل میکنند با این که نمیخواهد این کار را بکند. فرمودند بخشی از جامعه ما مسلمین و شیعه، پیروان ما ضعیف هستند به لحاظ فرهنگی آسیبپذیر هستند این جریانات علمی و رسانهای که آگاهی بخش هستند اینها «یَمنَعونَهُم عَنِ الخُروجِ عَلی ضُعَفاءِ شیعَتِنا» اینها اجازه نمیدهند که آن افریتهها و شیاطین در حوزه اخلاق، فرهنگ و سیاست بیایند و به ضعفای شیعه ما، به مردمی که از نظر فرهنگی ضعیفترند ولی آدمهای خوبیاند بیایند بر آنها مسلط بشوند «وعَن أن یَتَسَلَّطَ علَیهِم إبلیسُ و شیعَتُهُ» اینها مانع میشوند که ابلیس و پیروان ابلیس مسلط بشوند بر افکار عمومی، فرهنگ، سبک زندگی، سیاست، اقتصاد، جامعه، بر رسانهها مسلط شوند، یعنی یک کسانی مثل شماها در عالم رسانه، باید شناسایی کنند مرابط باشند، ببینند کجا زیر آتش دشمن قرار گرفته، الآن کجا را دارند میکوبند؟ سریع خودش را آنجا برساند، با عکس و تصویر و گزارش خوب و تحلیل قوی افشا کنی، حق را بگویی، واقعیت را بگویی، درست بگویی، یا اگر یک جایی میتوانی به دشمن ضربه بزنی و او را تضعیف کنی حمله کنی، فرمودند «و النواصب» و کسانی که دشمنان اهل بیت(ع) هستند «ألا فمن انتصب لذلک من شیعتنا» بدانید هرکس یک چنین مسئولیتی را به عهده بگیرد که دفاع از مرزهای فرهنگی بکند و به تهدیدهای فرهنگی و رسانهای حمله کند «کان افضل» پاداش او پیش خدا بالاتر است «ممّن جاهد الروم والترک والخزر ألف الف مرّه» از کسانی که در رکاب پیامبر یا امیرالمؤمنین جنگیدند کسانی که آن موقع رفتند با کفار مستقیم چشم در چشم در جبهه جنگیدند و به شهادت رسیدند، هزار هزار برابر، یک میلیون برابر هر شهید است که دارد در عرصه نظامی میجنگد یک میلیون برابر کسی که در عرصه فرهنگی از ارزشهای فرهنگی درست دفاع کند چون اگر این کار را کردی هزارتا شهید تربیت میشود و هزارتا مجاهد ساخته میشود اگر نتوانستید این کار را به لحاظ رسانهای و فرهنگی درست انجام بدهید هزارتا از نیروی خودی و از ضعفای امّت طمعه دشمن میشود این است که میفرماید کسی که بتواند این کار را بکند هزار هزار بار پاداش و ارزش او بیش از کسی است که در این جنگ نظامی جنگیده، «لأنه یدفعه أن ادیان محبینا و ذلک یدفعه عن ابدان» فرمودند چه آنکه سختافزاری دارد در جبهه میجنگد از بدن انسانها دارد دفاع میکند از زندگی مادیشان، اما آن کس که در عرصه فرهنگی دارد میجنگد از دین مردم دارد دفاع میکند.
یک متنی هست در آموزشهای رسانهای در حوزه ارتباطات، من میخواهم استفادهای را که ما به آن توجه کردیم بکنم. عرضم را ختم میکنم با این عبارت در حوزه ارتباطات سیاسی، اینها را همه شما در کتابهای دانشگاهیتان بروید ببینید یک بحثی دارد "کارل دوییچ" و "راسل" و دیگرانی که اینها مجموعاً درباره رسانه و ارتباطات بحث میکنند میخواهم این حرفهایی را که ما میگوییم ... آخر بعضیها میگویند آقا رسانه و ارتباطات یک علم است اینها را ایدئولوژیک نکنید همان حرفی که در سینما و هنر میزنند خودشان ایدئولوژیکترین سینما و هنر را دارند. همان حرف را در علوم انسانی میزند و میگوید جامعهشناسی ایدئولوژیک نیست خب اگر نیست چرا خودتان جامعهشناسیتان همهاش ایدئولوژیک است؟ جامعهشناسی چپ، مارکسیستی داریم، جامعه شناسی لیبرالی داریم، چطور نوبت به شما که رسید علم نیست، یا ایدئولوژی شما علم است، تا میگوییم جامعهشناسی اسلامی یا رویکرد اسلامی در جامعهشناسی، میگویند آقا اینها علم است آنها ایدئولوژی! ببینید در حوزه ارتباطات خودشان در کتابهایشان چه میگویند؟ منتهی اینهایی که اینجا هستند کاسه داغتر از آش هستند معمولاً هم بیسواد و مدعی! میگوید ارتباطات سیاسی، کل ارتباطات در جامعه، اصلش ارتباطات سیاسی است. میگوید اخبار در جامعه، کارکرد اصلیاش تأثیرگذاری در عالم سیاست است حتی اخبار غیر سیاسی، حتی اگر خبر خودکشی و ورشکستگی و طلاق هم میگویید این را از باب این که دخالت در سیاست دارد و تأثیرگذاری روی افکار عمومی دارد و از طریق آنها روی جامعه و تصمیمگیرانه میآید و الا اگر خود این خبر، به عنوان یک خبر شخصی باشد استفاده نمیکنیم. ارتباطات اصلش برمیگردد به هسته اصلی ارتباطات سیاسی، ارتباطات سیاسی انتقال اطلاعات مناسب، مناسب یعنی چی؟ مناسب از نظر کی؟ از همینجا ایدئولوژیک شد، بعد نحوة انتقال، نحوه انتقال را چطوری منتقل کنید؟ اینها هم ایدئولوژیک میشود. انتقال ایدئولوژیک اطلاعات مناسب به معنای ایدئولوژیک است از نظر سیاسی از یک بخش نظام سیاسی به بخش دیگر، یا بین نظامهای مختلف اجتماعی سیاسی، خود این نظامهای مختلف اجتماعی سیاسی هم به لحاظ ایدئولوژیک مختلف هستند کلمه ایدئولوژیک توش نیامده ولی تام تقسیمبندیها ایدئولوژیک است. یعنی یک ارزشهایی را قبول داریم، یک چیزهایی را ارزش میدانیم، از آن طرف هم علم ارتباطات را داری تعریف میکنید میگویید رسانه این است! در حالی که این رسانه به تعریف جنابعالی است! در مصداق بخصوص، که چه ارزشی را، چه چیز را مناسب بدانی و چه روشی را و چه ارزشی را و چگونه منتقل کنی؟ با چه هدفی؟ بعد جالب است میگوید اطلاعات مناسب نه فقط مسائل واقعی، یعنی آن چیزهایی که اتفاق میافتد اصلاً منظور ما آنها نیست بلکه انتقال اندیشهها، ارزشها و نگرشهاست که بر محمل خبر سوار میشود. الآن ممکن است شما اینطوری خبر بدهی بگویی بله این آقا چقدر بیادب است یک لیوان آب جلویش گذاشته به هیچ کدام از ما هم تعارف نکرد! این میشود تیتر، درست هم هست دروغ نیست من به شما تعارف نکردم. ولی نگوید این در چه هندسهای اتفاق افتاد؟ زمینهاش چه بود؟ اصلاً چنین توقعی هست نیست اخلاقاً ، من اصلاً میزبان هستم یا میهمان هستم؟ و از این قبیل. اینها را نگو، بگو آب جلویش بود یک بار هم تعارف نکرد! ما هم چند نفرمان تشنه بودیم، خب این یک خبر است واقعی هم هست ولی کاملاً غیر واقعی است، این خبر راست است ولی دروغ است! رسانهها پر است از راستهای دروغ! حالا که دروغهای راست. خواستم این تعبیرش را برایتان بخوانم که ببینید این تعبیری که در دانشگاه ارتباطات در شرق و غرب عالم دارند آموزش میدهند. شروع دکتری با پایاننامه نوشتن راجع به این طور مفاهیم است. چون میدانید از پایین به بالا هرچه در این رشتهها میروید بطور طبیعی بحثها فلسفیتر و استدلالیتر باید بشود، یعنی در سطوح بالا باید در بدیهیات سطوح پایین باید دلیل بیاوریم. همه جا همینطور است در فقه ما هم، طلبه مبتدی وقتی اول فقه و اصول میخواند استدلالی نیست نتایج را به او میگویند، بعد هرچه بالا و بالاتر میرود تا مجتهد بشود، وقتی که مجتهد شد باید شک کند در همه چیزهایی که در آغاز طلبگی به او گفتند آن وقت میپرسد چرا این را به ما گفتند؟ بعد میگویند اینجا سه تا نظر است بعد بگوید خب اگر خودش نظر دارد بگوید من این نظر را قبول ندارم، میگوید بدون ارتباطات، نه سیاست، نه جامعه نمیتواند وجود داشته باشد. ارتباطات که عنصر پویای نظام اجتماعی سیاسی است، ارتباطات سیاسی است و در واقع، خبر و رسانه اعصاب حکومت و اعصاب جامعهاند. عصب به شما دستور میدهد. شما اگر میخواهید روی دست و پای کسی اثر بگذارید روی ذهن او اثر بگذارید. خود ذهن او کاری که تو میخواهی به دست او برایت میکند. ببینید دو جور است یک وقت یک تأثیرگذاری ابلهانه و گردن کلفتی است آب را بیا از اینجا بردار ولی نمیآید! بزنی، دست او را بکشی فشار بدهی که این آب را بردارد برود میگوید این روش غیر از این که اخلاقی و حقوقی و مقرون بصرفه نیست، عاقلانه هم نیست. یک روش دیگر این است کار رسانهای این است تو اصلاً تشنه نیستی ولی چنان روی مخ تو کار میکنند که تو یک مرتبه احساس میکنی همین الآن تشنهای یا همین الآن چنان تشنه میشوی که ممکن است از تشنگی بمیری. ببین آب بدن اینطوری میشود، الآن این فصل است، الآن آب در سالن کم است، ممکن است این آخرین ذخیره آب باشد! 5 تا گزاره میدهد شما میبینی اصلاً تشنه نیستی میدوی که چه کسی اول لیوان را بردارد. رسانه این کار را میکند. روی ذهن مخاطب و روی احساس او کار کن و هر کاری میخواهی خودش با اراده خودش انجام بدهد. اصلاً استعمار فرهنگی این خط نفوذ و تهاجم فرهنگی یا ناتوی فرهنگی که میگویند یا شبیخون فرهنگی و اصطلاحات مختلفی که میگویند برای همین است. برای این که کاری که دشمن میخواهد به دست خودت انجام بشود. اینجا میگوید از نظر تحلیلی قابل قبول است و کاملاً پذیرفتنی است که ما به جای این که راجع به ارتباطات کلی بحث کنیم بیاییم راجع به ارتباطات سیاسی بحث کنیم چون اصلیترین کارکرد آن راجع به قدرت اجتماعی است که موضوع آن سیاست است. اقتصاد سیاسی از منظر سیاسی نگاه کنید اگر اقتصاد تأثیری در قدرت نداشته باشد خیلی به آن کاری ندارد چون میدانیم سیری و گرسنگی آدمها تأثیر در اتفاقات سیاسی میگذارد در رأی و در قدرت و کی بیاید کی برود و کی بترسد و کی قوی باشد و... اثر دارد اگر اثر نداشت که نمیگفتیم مگر مستقیم روی خود تو و به خود تو مربوط باشد. پیامهای بویژه سیاسی هستند که اینها را صریح تشخیص میدهیم مثلاً سخنرانی فلان مسئول سیاستمدار، یا تصمیماتی که در مجلس گرفته شد، میتینگ حزبی، سخنرانی یا مقاله فلانی. اما یک بخش زیادی از اثرگذاری رسانهای هست که به لحاظ ساختاری، رسماً جزئی از نظام سیاسی نیست اما کاملاً کارکرد سیاسی دارد و سیاسیون روی آن برنامه میریزند. جناحها، قدرتها، دولتها، ضد دولتها روی آنها کار میکنند. جزء جدایی ناپذیری از نظام ارتباطات جامعه هست. تعبیر دیگری که دارند این است الگوی ارتباطی، شما در ارتباطات این تعبیر را خواندید الگوی ارتباطی، اگر ارتباطات فقط فن محض است الگوی ارتباطی یعنی چی؟ نه آقا، مخاطب شما آدم و انسان است، انسان که هست یعنی فرهنگ، یعنی اخلاق، یعنی احساسات، یعنی غرائز، یعنی عقل، یعنی ایمان؛ بنابراین الگوی ارتباطی معیّن این که چقدر کم یا زیاد آن را سیاسی تشخیص بدهی و تعریف کنی مهم نیست مهم این است که او دارد کارش را انجام میدهد.
حالا این جا مثالهایی زده که من نمیخواهم اشاره کنم ضرورتی ندارد ولی این که چه خبری را یا چه وقت رسانهای کنیم؟ چه سندی را چه وقت رو کنیم؟ کاملاً معنا و کارکرد آن عوض میشود. میگوید توضیح اسناد قبل از تشکیل یک جلسه یا بعد از آن، بحث بین افرادی که در جلسه بودند اول سخنان چه کسی را در جلسه بازتاب بدهی و چه کسی را آخر؟ و چطوری؟ اینها چیزهایی هستند که به چشم مخاطب نمیآید ولی کاملاً روی او اثر میگذارد. آن چیزی که تو اهمّ, مهم یا بیاهمیت بدانی به همین شکل مخاطب خود را مدیریت میکنید. در کوشش برای درک کارکرد ارتباطات سیاسی، نظریههای مختلف ارتباطات هرچه که هستند نهایتاً همه این نظریات باید به چندتا سؤال جواب بدهند چون ارتباطات تا همین الآن هم یک تعریف ندارد هر کس آمده نظریهها را یک طوری تعریف کرده است. اصلاً مشخصه علوم انسانی همین است. هرکس هر چیزی را هر طوری بخواهد تعریف میکند بعد هم میگوید این قرائت من است مالیات هم ندارد. عمیقترین حرفها در علوم انسانی زده شده؛ همچنین مزخرفترین حرفها. منتهی کی میتواند بگوید کی به کی هست! هرج و مرج است. این همه راجع به ارتباطات بحث و نتیجهگیری میشود. خود ارتباطات تعریف ندارد تعریفهایی میکنند همه از اساس مخالف با هم هستند ولی همهشان باید به این سؤالات جواب بدهند:
چه کسی؟ چه چیزی را؟ از طریق کدام ابزار یا کانال یا رسانه؟ به چه کسی؟ با چه تأثیری میگوید؟ کلاً ارتباطات باید به بیان اینها بپردازد. خب حالا چه کسی میگوید؟ به چه کسی میگوید؟ با چه میوید؟ کی میگوید؟ چی میگوید؟ چطوری میگوید؟ چرا میگوید؟ شما به هر کدام از این سؤالات بخواهید جواب بدهید خودش یک مکتب میشود. علوم انسانی هم همین است همهشان مکتب مکتب است. فیزیک و شیمی و ریاضی که مکتب ندارد، اختلاف در یک فرمول داریم اما مکتبهای متفاوت که نداریم! چهار عنصر از پنج عنصری که در همه مدلهای ارتباطی اینجا هست 1) منبع پیام 2) خود پیام 3) کانال و مسیری که پیام منتقل میکند 4) گیرنده پیام اینها مطرح میشود اما فرآیند پیام چطوری طی بشود با رعایت اخلاق و حقوق و ضوابط؟ یا بدون آنها؟ و بعد مسئله بازخورد و واکنش دریافت کننده که حتی میگوید بازخوردهایی هم که اعلام میشود اغلبشان مصنوعی است یعنی خودِ اعلام بازخورد، جزئی از پروژه خبر است. تو فکر کردی تمام شده در حالی که این نتیجه آن است و این خودش جزو همان پروژه است. خیلی شیطنت میشود کرد اگر کم آوردید بیایید من یادتان بدهم که چه شیطنتهایی میشود در حوزه رسانه کرد! میگوید منبع، پیام منبع، کانال، مخاطب، پاسخ و بازخورد همه قابل مدیریت است. و ما به لحاظ روانشناسی اجتماعی حتی روانشناسی فعالان سیاسی اقتصادی برای تکتکشان باید پرونده تشکیل داد. فلان مسئول، خوشش میآید برایش کف بزنند وقتی کف بزنید هرچه بخواهید میگوید، تو فقط کف بزن! به او حالی کن که اگر بیایی در این جلسه صحبت کنی اینها را بگو تا برایت کف بزنند. میگوید. یعنی میتوانی از طریق مخاطب، سخنران را مدیریت کنید. انواع و اقسام مدیریتها! مثلاً وقتی این در خانواده شهدا و حزباللهیها میآید حرفهای مذهبی میزند بعد که در جریانهای بعضی تیپهای آنچنانی و آنطرفی میرود شروع میکند اصل مبانی دین و.. همه را میگوید اصلاً هیچ باکی ندارد. خب این یعنی روانشناسی که طرف را بشناسید. باور کنید الآن رسانههای خارجی BBC ، ماهوارهها و... بعضی از این مسئولین ما پای ماهوارهها مینشینند و بر اساس آنها تصمیم میگیرند که فردا چه بگویند و چه کار کنند! آنها هم این را میدانند. شروع میکند راجع به همین شخص یک خبر و تحلیلی را میگوید که وقتی این گوش میکند میگوید راست میگوید اینطوری است! چه کار کنم که فردا از من تعریف کنند و بگویند من روشنفکر هستم! یعنی دقیقاً از طریق خبرسازی کسی را که تو داری خبر او را میگویی همان را مدیریتش میکنی یعنی تو از اتفاق دیروز در مورد او خبری ساختی که او امروز میبیند در رفتار فردایش تأثیر میگذارد. خبر، فقط منعکس کننده واقعیت نیست بلکه سازنده واقعیت بعدی است! نوع تحلیل، نوع خبر. اگر روی اینها کار بکنیم یعنی همینطور که در دانشگاه پزشکی، پزشک مسلمان باید فرقش با پزشک غیر مسلمان معلوم شود که آقا بسمالله بگو، وضو بگیر، این امانت خداست، دردش را تخفیف بدهی چقدر پیش خدا ارج پیدا میکنی، حقت را بگیر اما با جان این تجارت نکن، توهین نکن، اذیت نکن، نازش را بکش، به خانوادهاش فلان نگو، دردمند محتاج به نوازش است. تا این که به کسی بگویی آقا پزشکی بلدی؟ بله. جراحی بلدی؟ بله. به قول طرف میگفت تیغ را بزن بنداز برود! و بعد به چشم کالا نگاه کن. این پاس بدهد به همکارش و اون پاس بدهد به دیگری و... همینطور و بگوییم ببینیم میشود از این یک چیزی درآورد! خب این نوع پزشکی است. هر دویش پزشکی است. در روحانیت هم همینطور. بنده طلبهام روحانی عالم باتقوای مردمی شجاع داریم، روحانی بیسواد کم تقوای ریاکار هم داریم. هر دویشان هم یک لباس تنشان است! در رسانهچی هم همینطور است. آن آقا میگوید هنرمند ارزشی و غیر ارزشی نداریم، نفی حرف همه انبیاء! انسانها کلاً ارزشی و غیر ارزشیاند، آن وقت چطور هنرمند را نداریم؟ مگر هنرمند کیست؟ یا مثل این که جامعه پزشکان همهشان خوباند؛ جامعه روحانیون همهشان درستاند، جامعه رسانهایها و خبرنگاران همهشان انسانهای شریفیاند. آن هم میگوید جامعه بازاریها خوباند و... پس بدها چه کسانی هستند؟ اگر همه ما خوب هستیم بدها کجایند؟ هر صنفی، هر گروهی هم آدم دارد هم حیوان دارد. آدم و غیر آدم. رسانه و خبرگزاریاش هم همینطور است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی